» پروانه
: درود بر شما
امیدوارم سلامت و دل شاد باشین
همیشه همینطور بوده که زندگی در جریانه و ما کمتر به گذشت زمان توجه می کنیم
مگر زمانی که مناسبت های خاصی در پیش داشته باشیم مثل : سالروز تولد ، اومدن سال جدید ، سالروز ازدواج و ...
اون موقع هست که با این سؤال روبرو می شیم که : یک سال گذشت ؟
چه زود گذشت ، انگار همین دیروز بود
بله ! با این مقدمه ی کوتاه میخوام این رو عنوان کنم که یک سال از ساخت وبلاگمون و مهم تر از اون یکسال عاشقانه نوشتن
و زندگی کردن در کنار پروانه خانوم گذشت
سال پیش این چنین روزهائی بود که وجود عاشقانه ی پروانه خانوم ، رنگ تازه به زندگی من بخشید
نمیدونم چطور باید بنویسم تا احساس خوشحالیمو بیان کنم
میخوام به پروانه ی عزیزم بگم :
از اینکه همیشه در همه حال همراه من بودی و هستی ازت ممنونم و نمیدونم با چه زبونی ازت تشکر کنم
همیشه بهم امید دادی و من هیچ وقت عشق تو رو از قلب و یادم بیرون نمیکنم
وقتی امروز پروانه ی عزیزم با شاخه گلی که در دست داشت به استقبالم اومد
و همراه شد با لبخند من ، هر دو ساکت بودیم و فقط به یک چیز فکر میکردیم و اون اینکه :
با هم بودنمون چقدر زیبا ، دوست داشتنی و خواستنیه
من از جاودانگی قطره های باران به اتاق کوچک خاطره ها کوچ کرده ام
با صدای پروانه ای مهربان ، همنفس شده ام
تا تو از خستگی لحظه هایم با هزار قافله یاسمن مهمان چشم هایم شوی
آن وقتها که از آسمان ستاره ها می چیدی ، نبض گلها بین تپش لحظه هایت گم می شد و
من زیر سایه ی اسم مقدس تو پُر از آفتاب می شدم
ارکیده در مرزهای نگاهت جان می گرفت و پروانه از زیر انگشتانت روی زنبق ها طرح می خورد
آن وقتها که قبل از دل شکستگی من بود ؛ کدام شعر را خواندی که عاشقت شدم؟
باور می کنی اگر آسمانت بی ستاره شد از ستاره هایم به تو می بخشم؟
باور می کنی چشم هایم نقاش شده اند و روی دیوار اتاق نقش پروانه را می زنند؟
آری ! تو به معصومیت بچگانه ام می خندی و غرق دنیای کودکانه ام میشوی
و حالا همراه میشیم با کلام زیبا و دلنشین پروانه خانوم
: مهربونم !
من فقط اینو میدونم که یک روز در فضای تقدیر ، طوفانی شد و اونوقت تو شدی ستاره ی پر نور قلبم .
حالا می دونم که عاشقم و هر آنچه که در وجودم جاری میشه با نگاهی پر شور و عشقی بی پایان
بهت تقدیم می کنم .
هیچوقت یادم نمیره روزی را که با همراهی تو در اینجا کلبه ی عشقمون را بنا کردیم و در این یک سال
پروانگیمون ، بیقرای هایمان را ترسیم کردیم ؛ ارتعاشات قلبمون را نگاشتیم و چکه های احساسمون را
در قالب کلامی از جنس گلهای بارانی به روی این صفحه ریختیم و آنها را با لهجه ی همه ی پروانه صفت
های این دیار ، به آسمون نیلوفریه دلهای زلال هدیه کردیم .
... و در این یک سال ، حضور سبز دوستان باصفا به محفلمون گرمی بخشید و یاریمان کرد تا برای بهتر
شدن دلنوشته ها و آسمون آرزوهامون هرچه بیشتر تلاش کنیم . یقین دارم که محبت و وفای این
قلبهای پاک ، در ادامه ی راه ، یاریگر ما خواهد بود .
یه پیشنهاد : ایکاش دوستان خوبمون ، پلی از محبت به گذشته بزنند و نوشته های ما را مرور کنند و
یکی از بهترین ها را انتخاب کنند . اونوقت ما به رسم قدردانی ، مطالب یکی از پست هامون را به این
دوستان اختصاص بدیم . نظرت چیه افشینم ؟
: چه پیشنهاد خوبیه بانو
منم موافقم ولی باید ببینیم دوستانمون هم افتخار اینو میدن که با ما همراه باشن یا نه ؟
منو بانو از اینکه وقت گذاشتین و امروز تا آخر با ما همراهی کردین ممنونیم و سپاسگزار
شاد و خرّم باشید
نظرات شما عزیزان: